حکم عجیب و جایگزین حبس شعبه دادگاه کیفری 2 عجب شیر

کاشی کارعجب شیری محکوم به تعمیرات اساسی دوخانه محروم شد

قاضی یاور واحد، قاضی نوع دوست عجب شیری متهمی را که مهارت کاشی کاری داشت محکوم کرد با تهیه لوازم کاشی کاری (کاشی،سیمان وماسه ) منزل مسکونی دومعلول را تحت نظارت اداره بهزیستی عجب شیر کاشی کاری و تحویل دهد .

شهرستان عجبشیر

اطلاعات کامل درباره شهرستان تاریخی عجبشیر


 

سابقه تاریخی

طبق روایات تاریخی، شهر عجب‌شیر و حومه نزدیك آن كلاً‌ بقایای شهر گمشده (شیز)، بزرگترین شهر آذربایجان در عهد اشكانیان و سامانیان است. در تایید احتمالی این روایات، وجود چند پدیده باستانی و آثار حیات انسانی در فواصل مختلف بدان قوت بیشتری می‌بخشد. در مراجعه به سوابق تاریخی شهر به نظر می‌رسد كه مقر اولیه و هسته مركزی آن، یكی از محلات قدیمی موسوم به دیزج بوده که امروزه با همین نام سابق (دیزه) در قسمت غربی شهر قرار دارد.

تقسیمات کشوری
طبق آخرین تقسیمات کشوری شهرستان عجب‌شیر دارای دو بخش به نام‌های مرکزی (شامل دهستان‌های دیزجرود غربی و خضرلو) و قلعه‌چای (شامل دهستان‌های دیزجرود شرقی و کوهستان)، دو نقطه شهری به نام‌های عجب‌شیر و جوان‌قلعه و 38 روستا می‌باشد.

جمعیت
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسكن در سال 1395، جمعیت شهرستان عجب‌شیر در حدود 70852 نفر (1.8 درصد جمعیت استان) و جمعیت مرکز این شهرستان 33606 نفر برآورد شده است. جمعیت شهری این شهرستان 34306 نفر و جمعیت روستایی آن 36546 نفر و تعداد خانوار آن 20608 خانوار است.

موقعیت جغرافیایی
شهرستان عجب‌شیر با وسعت 738 كیلومتر مربع (1.6 درصد مساحت استان) در 100 کیلومتری تبریز واقع شده و از سمت شمال با شهرستان‌های اسکو و آذرشهر، از سمت شرق با شهرستان مراغه، از سمت غرب با دریاچه ارومیه و از سمت جنوب با شهرستان بناب هم‌مرز است.

اقلیم و آب و هوا
شهر عجب‌شیر در سینه جلگه حاصلخیز، روی رسوبات غنی رودخانه قلعه‌چایی، در دامنه جنوب ارتفاعات تورجان و جرئیدن از پیش‌كوه‌های توده سهند واقع شده است. ظاهراً انگیزه پیدایش و علل وجودی آن داشتن موقعیت جغرافیایی ممتاز، اقلیم مساعد، خاكهای بارور، منابع آب، روستاهای آباد و دسترسی به دریاچه ارومیه بوده است. اين شهرستان در منطقه كوهستاني واقع شده و داراي تابستان‌هاي معتدل و زمستان‌هاي سرد و برفی مي‌باشد. ارتفاع اين شهرستان از سطح آزاد دريا 147.8 متر بوده و داراي زمين‌هاي حاصلخيز و پرمحصول و مستعد كشاورزي مي‌باشد و قسمتي از اراضي در نواحي درياچه اروميه در منطقه شوره‌زار و پست واقع شده است.


نقاط تاریخی و دیدنی
بندر رحمانلو (در حدود پنج كیلومترى غرب شهر عجب‌شیر)، مسجد جامع شیرلو (مربوط به دوران صفویه)، مسجد حنیفه گوراوان (معروف به مسجد محمد حنفیه (در روستای گوراوان)، قلعه ضحاک یا داش‌قلعه )در 28 کیلومتری‌ شرق‌ عجب‌شیر و با قدمت دوره ساسانی)، امامزاده سیدابوالقاسم (در فاصلة 2 کیلومتری شمال عجب‌شیر مربوط به دوره ایلخانی)


1-تاریخچه شهرستان عجب شیر
شهرستان عجب شیر در جنوب غربی استان قرار گرفته وبا توجه به داده های باستان شناسی و با در نظرگرفتن این نکته که اکثر تمدن ها و فرهنگ ها در کنار رود خانه ها وآب بوجود آمده اند این شهرستان هم از این قاعده استثنا نیست.و رود خانه قلعه چای هم در واقع شاهرگ حیاتی این شهرستان از هزاره های قبل از میلاد تا حال بوده است و وجود غارها و پناهگاه های صخره ای دال بر زندگی انسان غارزی در این منطقه می باشد که تعدادی از آنها شناسایی و به ثبت ملی رسیده است و بسیاری شناسایی شده وغیر ثبتی هستند. علاوه بر آن وجود تپه ها و محوطه های باستانی که بر اساس داده های باستان شناسی قدمت آنها به دوره کالکولتیک (مس وسنگ) می رسد تپه های گل تپه،سیچان تپه،تیکان تپه،و... . آنچه ما به صورت کتبی از تاریخچه شهرستان می توانیم به آن اشاره نماییم کتیبه اورارتویی جوان قلعه در 8 کیلومتری مرکز شهرستان در شهر جدید جوان قلعه که فتح نامه ای مربوط به آرگیشتی اول از پادشاهان اورارتو می باشد که در آن کتیبه به سرزمین آرسیتا اشاره شده است (753-785)ق.م . این کتیبه هم از نظر تاریخی وهم از نظر اهمیت منطقه خبر می دهد و همچنین به گور دخمه قبرلی کوهل ینگجه می­توان اشاره کرد. در دوره های بعدی، دوره ی تاریخی می توان به وجود پنج قلعه تاریخی با قدمت های اشکانی وساسانی تا دوره اسلامی اشاره نمود. از دوره اسلامی می­توان به وجود مساجد چوبی زیبا مثل شیرلوی عجب شیر قاضی شیشوان و حنفیه گوروان (قدیمی ترین مسجد چوبی جنوب استان باقدمت ایلخانی) و دیزج شیشوان (غیرثبتی) و امامزاده قاسم با قدمت سلجوقی-ایلخانی در کنار قبرستانهای دوره صفوی شیراز، زاویه، قوزلجه ودیزج حسن بیگ اشاره نمود. اینها همه وهمه گوشه­ای مختصر از تاریخ این شهرستان می باشد.

عجب­شیر همزمان با شهرستان­های زنجان و کرج به بخش تبدیل شده است و تا سال 1379 یکی از بخش های شهرستان مراغه محسوب می­شد. از آن سال به بعد به شهرستان ارتقا یافته است.

2-پتانسیل های گردشگری شهرستان
از پتانسیل­های گردشگری شهرستان می توان به پتانسیل­های طبیعی شهرستان اشاره نمود؛ از قبیل طبیعت بکر منطقه نمونه گردشگری قلعه­چای به طول 55 کیلومتر که در طول این مسیر که ترکیبی از کوه و رود و طبیعت سرسبز و چند آبشار دیدنی و صخره­های منحصر به فرد است، بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی واقع شده­اند.(به تصاویر طبیعت قلعه­چای رجوع شود). پتانسیل­های تاریخی و فرهنگی شهرستان هم شامل موارد فراوانی از جمله قلعه ­ها، گوردخمه، یخچال، مساجد، امامزاده، پل­ها و حمام می­باشد.

سه قله در شهرستان عجب­شیر بعد از کوه سهند، بلندترین کو­ها در استان هستند که به ترتیب عبارتند از: کوه عریان در چهاربرود (2850متر)، کوه قوزوجاخ هرگلان (2700 متر) و سلمان کوه در قوزولجه (2650 متر).


3- صنایع دستی شهرستان
 از عمده صنایع دستی مردم شهرستان عجب­شیر فرش، گلیم، جاجیم، منبت کاری­ها و معرق­کاری­ها روی چوب، سوزن دوزی و . . . است. از جمله محصولات حال حاضر شهرستان که به صورت سوغاتی به سایر شهرها و حتی سایر کشورها صادر می­شود، گردو، بادام، سیب زمینی، پیاز، انگور و نیز گلیم و عسل، و محصولات لبنی از جمله کره و پنیر محلی و غیره می­باشند.

 
4-تعداد آثار ثبتی شهرستان  106 مورد تا حال می­باشد.

 5- در صورت ایمن­ تر شدن جاده منتهی به هرگلان و افزایش امکانات گردشگری مربوطه با توجه به آثار دیدنی در این منطقه و مسیر آن، گردشگران بیشتری مایل و موفق به دیدن این منطقه هستند. همچنین نصب بنرهای حاوی تصاویر به روز از جاذبه­های گردشگری شهرستان در محل­های مختلف در ورودی شهر به خصوص در زمان تعطیلات کمک فراوانی به گسترش گردشگری در شهرستان می­کند. علاوه بر این­ها با توجه به گسترش تبلیغات اینترنتی در فضای مجازی، لازم است در خصوص معرفی شهرستان در سایت­های مختلف به خصوص سایت سازمان به چند زبان اقدام عملی صورت گیرد. پیشنهاد دیگر، در مورد تسهیل اخذ مجوز و فعالیت سرمایه گذاران در زمینه گردشگری، اماکن اقامتی، تفریحی و ... است. در صورت سرمایه گذاری در زمینه آب های معدنی به عنوان مثال در چشمه شورسو در گنبد، پیشرفت فراوانی از لحاظ گردشگری و درآمدزایی در شهرستان و استان حاصل می­­ شود.

6- اهم کارهای صورت گرفته درحوزه میراث فرهنگی شهرستان عبارتند از: مرمت مسجد قاضی شیشوان، مرمت مسجد شیرلو، مرمت مسجد حنفیه گوروان، مرمت حمام نوبهار، مرمت خانه اربابی جوانقلعه، مرمت خانه ارغندی شیشوان و کبوتر خانه جاده پادگان

عجبشیر

عَجَب شیر یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی و مرکز شهرستان عجب شیر است.این شهرستان از سال 1378 از بخشداری به شهرستان ارتقا یافته است. این شهر با 34306نفر جمعیت در سال 1395 ، به عنوان دهمین   شهر پرجمعیت استان آذربایجان شرقی شناخته می شود. شهر عجب شیر در ساحل شرقی دریاچه ارومیه و در ناحیه غربی کوه سهند واقع شده است و آب و هوای سرد کوهستانی دارد. شهرستان عجبشیر با برخورداری از آثار متعدد تاریخی که قدمت برخی ازآن ها به سه هزار سال نیز می رسد و مناظر طبیعی منحصر به فرد خود همه ساله گردشگران زیادی را درفصول مختلف سال به سوی خود فرامی خواند. ابنیه های تاریخی و مناظر بکرطبیعی حاشیه رودخانه قلعه چای و آبشار هرگلان عجبشیر برای گردشگران چشم نواز است. بندر رحمانلو، در سواحل شرقی دریاچه ارومیه که از مناظر زیبای طبیعی و دیدنی این شهرستان به حساب می آید، سالانه هزاران گردشگر داخلی و خارجی را در دامن خود پذیرا می شود. این بندرگاه از بنادر مهم اسکله ای برای پهلوگیری کشتی ها در دریاچه اکوزیستی ارومیه به حساب می آید، به داشتن آب شور و لجن های موجود در سواحل شرقی دریاچه ارومیه معروف است. تاسیسات و زیرساخت های مناسب برای گردشگری و برخورداری از اثر آب درمانی بندر رحمانلو، گردشگران زیادی را از اقصی نقاط کشور به سوی خود می کشاند. قلعه ضحاک یا " داش قلعه " نیز از قلاع قدیمی کشور بوده و دارای بافت های تاریخی متعددی است که در ‪ ۲۸‬کیلومتری شرق عجب شیر از مواهب گردشگری منطقه به حساب می آید. این قلعه باستانی که کاوش گران میراث فرهنگی از سالیان پیش مطالعات کاوشگری بر روی آن را آغاز کرده اند، در منطقه قلعه چای و در حد فاصل روستاهای بارازلو و ینگجه واقع شده و از ویژگی های فرهنگی و طبیعت گردی برخوردار است. دیوارهای آجری زیبای این قلعه به عرض یک متر، تکه سفال های پراکنده بر سطح قلعه و پی های برجای مانده منحصر به فرد بر روی تخته سنگ های صخره ای از جمله بقایای دیدنی این قلعه به شمار می رود. قلعه ضحاک که زمان ساخت آن به سه هزار سال و حداقل به زمان حکومت اشکانیان نسبت داده می شود، در عصر رونق خود از سکونت گاه های مهم آذربایجان محسوب شده و به عنوان یک دژ مسکونی و نظامی کاربرد داشت. مساجد چوبی و تاریخی دوره صفوی که خاستگاه معماری ابنیه های چوبی در آذربایجان بوده و به یقین کاخ های چهل ستون، هشت بهشت و عالی قاپو در اصفهان و برخی از ابنیه ها در ایران برگرفته از معماری چوبی ان می باشد، از دیگر آثار دیدنی عجبشیر است. این مساجد هم اکنون علاوه بر استفاده به عنوان اماکن مذهبی و مقدس دارای زمینه ی خوبی برای جذب گردشگران علاقه مند به آثار تاریخی و فرهنگی است. مساجد جامع شیرلو و روستاهای گوراوان و شیشوان از جمله مساجد چوبی این شهرستان بوده که سقف چوبی آن به کنده کاری و رنگ آمیزی های طبیعی و گیاهی زیبای مزین شده است. بقاع امام زاده سیدابولقاسم، سیدعلی، شاه ابراهیم جوان قلعه و پیر موسی در عجبشیر همچنان نشانگر ریشه های غنی فرهنگی و دینی مردم این شهرستان است. خط نوشته های سنگی، گورستان های تاریخی و صدها جاذبه دیگر طبیعی در عجبشیر، این شهرستان را به یک منطقه مهم گردشگری در فصول مختلف تبدیل کرده است.گردآورنده : سینا اختری شیشوان/

سفر نامه های تاریخی درباره عجبشیر و شیشوان

 پارت اول /پست یکم

ايران و منطقه آذربايجان از دير باز به علت موقعيت طبيعي ، سياسي ، نظامي ، اقتصادي و مهمتر از همه فرهنگ درخشان خود مورد توجه ساير مردمان جهان بوده است . به خصوص در صد سال گذشته سياحان متعددي از كشورهاي مختلف اروپا به ايران آمده اند و آثار ارزنده اي از خود به يادگار گذاشته اند كه براي پژوهش درباره اين دوره از تاريخ كشورمان بسيار حائز اهميت است .

نوشته هاي پژوهشگران تاريخ و جغرافيا و همچنين سيّاحان در مورد عجب شير ، بیشتر به توصيف اوضاع روستای شيشوان ، مباحث كشتيراني در درياچه اورميه و نيز وجود قلعة رويين دژ در اين منطقه اختصاص دارد . در اين بخش به اختصار به برخي از اين نوشته ها اشاره خواهد شد.

 

ـ  اوژن اوبن

اوژن اوبن سفير فرانسه در ايران در سفرنامه اش به مسألة كشتيراني در درياچه اورميه و اهميت منطقة عجب شير به عنوان پل ارتباطي در ترانزيت كالا از اردبيل به اورميه و بالعكس تأكيد كرده است.

« از مراغه تا « شيشوان » 24 كيلو متر راه است ، كه بايد گرد سهند را دور زد. ابتدا از دو دهكده بزرگ به نامهاي « خورمزد » و « روشت » كه هر دو در دره هاي كوچك واقع شده اند ، مي گذريم ، بعد بيابان لخت و عوري است ، و آنگاه به آبادي هائي در كنار آبهاي « ديزج رود » مي رسيم. شاهزاده « امامقلي ميرزا » نوه ي فتحعليشاه ، ارباب « شيشوان » است. پدرش « ملك قاسم ميرزا » از سوي عباس ميرزا به حكومت اروميه رفت ، و اجباراً مدت چهارده سال در آن ايالت زندگي نمود . در اثر چنين اقامت طولاني علاقه اي به منطقه پيدا كرد و روستاهاي زيادي را در اطرف درياچه اروميه خريداري نمود . فرزند نيز از ذوق و استعداد پدري ، بهره اي وافي دارد و از بركت نسب عالي اش ، حكومت شهر هاي عمده ی آذربايجان ، براي او ارزاني شده است . هر از گاهي ، در زمين ملكي اش اقامت مي كند . درآمد عمده ی وي از ممر عايدي هفده پارچه روستا كه در جلگه ی مياندوآب دارد ، حاصل مي گردد.       

 اما در حوضه ي « ديزج  رود »  تنها زمينهاي چهار روستا با مساحت يك ، يا يك و نيم فرسنگ طول در نيم فرسنگ عرض ، متعلق به او است . با وجود اين ، خانه اش را در همين جا  [ شيشوان ] ساخته است : يك رشته ساختمانها و حياطهايي كه درختان چنار و تبريزي بر آنها سايه انداخته اند و دور و بر آن را نيز تاكستانها و باغهاي زردآلو و بادام احاطه كرده است . محصول زمينهاي مزبور بسيار متنوع است :گندم ،  جو ،  پنبه ،كرچك ، بادام ، كشمش ؛ حتي در كنار درياچه برنج. در چراگاهها و نمكزارهايي  كه از عقب نشيني آبهاي درياچه به وجود آمده است ، دو هزار رأس گوسفند ، چهار صد گاو و گاو ميش ، به چرا مشغولند. « امامقلي ميرزا » قد متوسط ، موهاي بلند سياه ، سبيل آويزاني دارد و موهاي سبيلش تازه تازه جو گندمي مي شود صورتش سرخ و سفيد و دوست داشتني است. او لباس اونيفورم مي پوشد ،  با علامتهاي ايراني از الماس روي دوشهايش. پدرش يك زوج فرانسوي را براي تربيت فرزندش از خارج آورده بود . از اينجهت ، با زبان ما آشنايي كمي دارد. او مرد پرهيزكار و لايقي است كه جز «كربلا » به جاي ديگر مسافرت نكرده. رفتار و حركاتش بي عيب ، خانه اش بسيار مرتب و خوب است. شام با شكوهي نيز براي ما تدارك ديده بود صبح فرداي آن روز ، با اسب حركت كرديم. عده اي سوار نيز از پشت سر ما راه افتادند ، و چند رأس اسب يدكي ، چند تازي و باز به همراه داشتند. چنانچه شاهزاده پرنده اي در هوا مي ديد ، چهار نعل به نزديك ترين نقطه نسبت به آن پرنده اسب مي تاخت و در آسمان تيري به سويش خالي مي كرد. در سوي مغرب ، جلگه « ديزج رود » با چند رشته تپه ، از درياچه جدا مي شود . ساكنان اين ناحيه را افراد ايل بهارلو ، يكي از ايلهاي هفتگانه ي ترك كه در آغاز كار به سلسله صفوي ياري كردند، تشكيل مي دهند. از خليج كوچك « جامش داغ » به عنوان بندرگاه استفاده مي كنند. كشتي هاي كوچك در وسط دو نقطه پر سنگلاخ ، به لنگرگاه شني نزديك مي شوند. در وسط درياچه ، جزيره هاي كوه مانند ، از ميان آبهاي آبي ، سر به بيرون آوردند. « امامقلي ميرزا » انحصار كشتي راني روي درياچه اروميه را در اختيار خود دارد و تا كنون سه قايق بزرگ عرشه دار - هر كدام با نه سرنشين ، به آب انداخته و در انتظار قريب الوقوع يك فروند كشتي بخاري است. قايقها در ميان جزيره ها رفت و آمد مي كنند ، اگر هوا و باد مناسب باشد ، در مدت هشت ساعت يا نه ساعت به ساحل اروميه مي رسند. آهن و منسوجاتي كه از طريق اردبيل وارد مي شود ، با همين قايقها به اروميه حمل مي گردد و در موقع برگشت آنها را توتون بار مي كنند. در گذرگاه « قارقا بازار » به طور ميان بر ، از دشت نمكزار پهناوری گذشتيم ،كه اين دشت ، كوه « شاهي » را به دره ي تبريز وصل  مي كند ... ».

 

ـ  دكتر هوگوگروته

دكتر هوگو گروته جغرافيدان وقوم شناس مشهور آلماني است و طي سفرهاي متعددي كه به كشور هاي آسيايي ، آفريقايي و آمريكاي جنوبي داشت ، تحقيقات ارزنده اي در مورد جغرافيا و قوم شناسي و وضع اقتصادي و اجتماعي اين مناطق از خود به يادگار گذاشت. « ... آنچه كه من در تبريز مشاهده كردم اين بود كه در مردم نوعي ناشكيبائي توأم با عصبانيت و عشق و علاقه مفرط به بحث و مشاجره ديده مي شد . هر روز در گوشه و كنار بازار و خيابانها عده اي دور هم جمع شده و درباره مسائل سیاسي و اجتماعي روز بحث مي كردند.

 « انجمن ايالتي » نيز هر روز تشكيل جلسه مي داد . انجمن در صدد بود با اعزام مبلغ به شهرهاي ديگر آذربايجان آنان را تشويق كند كه از تبريز سرمشق گرفته و براي خود نهادهاي مردمي و دسته هاي فدائي تشكيل دهند . ضمناً در اين مدت برايم آشكار شد كه اين حرف ايرانيان كه مي گويند « تبريز سر انقلاب      [مشروطه ] ايران است » كاملاً صحت دارد . اواسط ماه دسامبر بعد از چند روز هواي آفتابي ، ابرهاي تيره رنگ آسمان را پوشاندند كه روز به روز بر تيرگي و تراكمشان افزوده مي شد . به گفتة كساني كه با آب و هواي شهر آشنا بودند اينك هنگام ريزش نخستين برفهاي زمستاني فرا رسيده بود . اين برفها معمولاً يكي دو هفته به روي دشت اطراف شهر باقي مي ماند و به علت ضخامتش كه ممكن است به يك متر هم برسد مدتها عبور و مرور را مسدود مي كند . خيلي مايل بودم بدون ترس از طوفانهاي زمستاني كه سال گذشته به هنگام سياحت از كوههاي توروس در آسياي صغير گرفتار آن شدم از درياچة اروميه و مناطق مرزي ايران و عثماني نيز ديدن كنم . ليكن علاوه بر نامساعد بودن آب و هوا ، اوضاع ناآرام سياسي نيز اجراي اين تصميم را امري ناممكن ساخته بود. وقتي از مقامات ايراني در خواست كردم كه محافظيني در اختيارم بگذارند تا بتوانم از جنوب درياچة اروميه و شهرهاي مراغه و ساوجبلاغ ديدن كنم آنها به گونه اي به اين درخواست پاسخ دادند كه به خوبي نشان داد  كه فعلاً خود ايرانيان در اين منطقه كه مورد تاخت و تاز ايلات کُرد واقع شده است نفوذ چنداني ندارند . حتي نتوانستم ، با برقراري ارتباط تلگرافي با اروميه از ميسيون آلمانيها سؤال كنم كه آيا كشتي تجاري كه توسط يك مهندس آلماني مونتاژ شده مشغول به كار است يا نه ؟

 اين كشتي مسافرين را كه از كرانه شرقي درياچه ، يعني از عجبشير به باقشلو كه در كرانه غربي واقع است ، حمل مي كند . اين خط كشتي راني را شاهزاده  « امام قلي ميرزا » حكمران سابق اروميه كه مالك ثروتمندي است و جزاير دریاچة اروميه نيز به او تعلق دارد داير كرده است .او بـراي اين كـار چند قايق موتوري از آلمان وارد كـرده و جهت رانـدن آنها نیـز اشخاص مناسب را استخدام نموده است ... ».

نویسنده : استاد عزیزمان اقای امیر چهره گشا نویسنده دوست داشتنی عجبشیر

 

سفر نامه های تاریخی درباره عجبشیر و شیشوان

 پارت اول /پست یکم

ايران و منطقه آذربايجان از دير باز به علت موقعيت طبيعي ، سياسي ، نظامي ، اقتصادي و مهمتر از همه فرهنگ درخشان خود مورد توجه ساير مردمان جهان بوده است . به خصوص در صد سال گذشته سياحان متعددي از كشورهاي مختلف اروپا به ايران آمده اند و آثار ارزنده اي از خود به يادگار گذاشته اند كه براي پژوهش درباره اين دوره از تاريخ كشورمان بسيار حائز اهميت است .

نوشته هاي پژوهشگران تاريخ و جغرافيا و همچنين سيّاحان در مورد عجب شير ، بیشتر به توصيف اوضاع روستای شيشوان ، مباحث كشتيراني در درياچه اورميه و نيز وجود قلعة رويين دژ در اين منطقه اختصاص دارد . در اين بخش به اختصار به برخي از اين نوشته ها اشاره خواهد شد.

 

ـ  اوژن اوبن

اوژن اوبن سفير فرانسه در ايران در سفرنامه اش به مسألة كشتيراني در درياچه اورميه و اهميت منطقة عجب شير به عنوان پل ارتباطي در ترانزيت كالا از اردبيل به اورميه و بالعكس تأكيد كرده است.

« از مراغه تا « شيشوان » 24 كيلو متر راه است ، كه بايد گرد سهند را دور زد. ابتدا از دو دهكده بزرگ به نامهاي « خورمزد » و « روشت » كه هر دو در دره هاي كوچك واقع شده اند ، مي گذريم ، بعد بيابان لخت و عوري است ، و آنگاه به آبادي هائي در كنار آبهاي « ديزج رود » مي رسيم. شاهزاده « امامقلي ميرزا » نوه ي فتحعليشاه ، ارباب « شيشوان » است. پدرش « ملك قاسم ميرزا » از سوي عباس ميرزا به حكومت اروميه رفت ، و اجباراً مدت چهارده سال در آن ايالت زندگي نمود . در اثر چنين اقامت طولاني علاقه اي به منطقه پيدا كرد و روستاهاي زيادي را در اطرف درياچه اروميه خريداري نمود . فرزند نيز از ذوق و استعداد پدري ، بهره اي وافي دارد و از بركت نسب عالي اش ، حكومت شهر هاي عمده ی آذربايجان ، براي او ارزاني شده است . هر از گاهي ، در زمين ملكي اش اقامت مي كند . درآمد عمده ی وي از ممر عايدي هفده پارچه روستا كه در جلگه ی مياندوآب دارد ، حاصل مي گردد.       

 اما در حوضه ي « ديزج  رود »  تنها زمينهاي چهار روستا با مساحت يك ، يا يك و نيم فرسنگ طول در نيم فرسنگ عرض ، متعلق به او است . با وجود اين ، خانه اش را در همين جا  [ شيشوان ] ساخته است : يك رشته ساختمانها و حياطهايي كه درختان چنار و تبريزي بر آنها سايه انداخته اند و دور و بر آن را نيز تاكستانها و باغهاي زردآلو و بادام احاطه كرده است . محصول زمينهاي مزبور بسيار متنوع است :گندم ،  جو ،  پنبه ،كرچك ، بادام ، كشمش ؛ حتي در كنار درياچه برنج. در چراگاهها و نمكزارهايي  كه از عقب نشيني آبهاي درياچه به وجود آمده است ، دو هزار رأس گوسفند ، چهار صد گاو و گاو ميش ، به چرا مشغولند. « امامقلي ميرزا » قد متوسط ، موهاي بلند سياه ، سبيل آويزاني دارد و موهاي سبيلش تازه تازه جو گندمي مي شود صورتش سرخ و سفيد و دوست داشتني است. او لباس اونيفورم مي پوشد ،  با علامتهاي ايراني از الماس روي دوشهايش. پدرش يك زوج فرانسوي را براي تربيت فرزندش از خارج آورده بود . از اينجهت ، با زبان ما آشنايي كمي دارد. او مرد پرهيزكار و لايقي است كه جز «كربلا » به جاي ديگر مسافرت نكرده. رفتار و حركاتش بي عيب ، خانه اش بسيار مرتب و خوب است. شام با شكوهي نيز براي ما تدارك ديده بود صبح فرداي آن روز ، با اسب حركت كرديم. عده اي سوار نيز از پشت سر ما راه افتادند ، و چند رأس اسب يدكي ، چند تازي و باز به همراه داشتند. چنانچه شاهزاده پرنده اي در هوا مي ديد ، چهار نعل به نزديك ترين نقطه نسبت به آن پرنده اسب مي تاخت و در آسمان تيري به سويش خالي مي كرد. در سوي مغرب ، جلگه « ديزج رود » با چند رشته تپه ، از درياچه جدا مي شود . ساكنان اين ناحيه را افراد ايل بهارلو ، يكي از ايلهاي هفتگانه ي ترك كه در آغاز كار به سلسله صفوي ياري كردند، تشكيل مي دهند. از خليج كوچك « جامش داغ » به عنوان بندرگاه استفاده مي كنند. كشتي هاي كوچك در وسط دو نقطه پر سنگلاخ ، به لنگرگاه شني نزديك مي شوند. در وسط درياچه ، جزيره هاي كوه مانند ، از ميان آبهاي آبي ، سر به بيرون آوردند. « امامقلي ميرزا » انحصار كشتي راني روي درياچه اروميه را در اختيار خود دارد و تا كنون سه قايق بزرگ عرشه دار - هر كدام با نه سرنشين ، به آب انداخته و در انتظار قريب الوقوع يك فروند كشتي بخاري است. قايقها در ميان جزيره ها رفت و آمد مي كنند ، اگر هوا و باد مناسب باشد ، در مدت هشت ساعت يا نه ساعت به ساحل اروميه مي رسند. آهن و منسوجاتي كه از طريق اردبيل وارد مي شود ، با همين قايقها به اروميه حمل مي گردد و در موقع برگشت آنها را توتون بار مي كنند. در گذرگاه « قارقا بازار » به طور ميان بر ، از دشت نمكزار پهناوری گذشتيم ،كه اين دشت ، كوه « شاهي » را به دره ي تبريز وصل  مي كند ... ».

 

ـ  دكتر هوگوگروته

دكتر هوگو گروته جغرافيدان وقوم شناس مشهور آلماني است و طي سفرهاي متعددي كه به كشور هاي آسيايي ، آفريقايي و آمريكاي جنوبي داشت ، تحقيقات ارزنده اي در مورد جغرافيا و قوم شناسي و وضع اقتصادي و اجتماعي اين مناطق از خود به يادگار گذاشت. « ... آنچه كه من در تبريز مشاهده كردم اين بود كه در مردم نوعي ناشكيبائي توأم با عصبانيت و عشق و علاقه مفرط به بحث و مشاجره ديده مي شد . هر روز در گوشه و كنار بازار و خيابانها عده اي دور هم جمع شده و درباره مسائل سیاسي و اجتماعي روز بحث مي كردند.

 « انجمن ايالتي » نيز هر روز تشكيل جلسه مي داد . انجمن در صدد بود با اعزام مبلغ به شهرهاي ديگر آذربايجان آنان را تشويق كند كه از تبريز سرمشق گرفته و براي خود نهادهاي مردمي و دسته هاي فدائي تشكيل دهند . ضمناً در اين مدت برايم آشكار شد كه اين حرف ايرانيان كه مي گويند « تبريز سر انقلاب      [مشروطه ] ايران است » كاملاً صحت دارد . اواسط ماه دسامبر بعد از چند روز هواي آفتابي ، ابرهاي تيره رنگ آسمان را پوشاندند كه روز به روز بر تيرگي و تراكمشان افزوده مي شد . به گفتة كساني كه با آب و هواي شهر آشنا بودند اينك هنگام ريزش نخستين برفهاي زمستاني فرا رسيده بود . اين برفها معمولاً يكي دو هفته به روي دشت اطراف شهر باقي مي ماند و به علت ضخامتش كه ممكن است به يك متر هم برسد مدتها عبور و مرور را مسدود مي كند . خيلي مايل بودم بدون ترس از طوفانهاي زمستاني كه سال گذشته به هنگام سياحت از كوههاي توروس در آسياي صغير گرفتار آن شدم از درياچة اروميه و مناطق مرزي ايران و عثماني نيز ديدن كنم . ليكن علاوه بر نامساعد بودن آب و هوا ، اوضاع ناآرام سياسي نيز اجراي اين تصميم را امري ناممكن ساخته بود. وقتي از مقامات ايراني در خواست كردم كه محافظيني در اختيارم بگذارند تا بتوانم از جنوب درياچة اروميه و شهرهاي مراغه و ساوجبلاغ ديدن كنم آنها به گونه اي به اين درخواست پاسخ دادند كه به خوبي نشان داد  كه فعلاً خود ايرانيان در اين منطقه كه مورد تاخت و تاز ايلات کُرد واقع شده است نفوذ چنداني ندارند . حتي نتوانستم ، با برقراري ارتباط تلگرافي با اروميه از ميسيون آلمانيها سؤال كنم كه آيا كشتي تجاري كه توسط يك مهندس آلماني مونتاژ شده مشغول به كار است يا نه ؟

 اين كشتي مسافرين را كه از كرانه شرقي درياچه ، يعني از عجبشير به باقشلو كه در كرانه غربي واقع است ، حمل مي كند . اين خط كشتي راني را شاهزاده  « امام قلي ميرزا » حكمران سابق اروميه كه مالك ثروتمندي است و جزاير دریاچة اروميه نيز به او تعلق دارد داير كرده است .او بـراي اين كـار چند قايق موتوري از آلمان وارد كـرده و جهت رانـدن آنها نیـز اشخاص مناسب را استخدام نموده است ... ».

نویسنده : استاد عزیزمان اقای امیر چهره گشا نویسنده دوست داشتنی عجبشیر